فرمایشات امام خمینی (ره) در باره امام زمان (عج)
شما الان تحت نظر خدا و تحت نظر امام زمان (سلام الله علیه) هستید، ملائکه ، شما را مراقبت می کنند، نامه اعمال شما را به امام زمان (علیه السلام) عرضه می دارند.
شاید این وصفی که برای حضرت صاحب (سلام الله علیه) ذکر شده است دنبال همین آیه شریفه که می فرماید که:
« قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله مثنی و فرادی »
دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم، قیام واحد که بالاترین قیام همان آن شخص واحداست و همه قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله باشد.
می گویند «والعصر ان الانسان لفی خسر» عصر، انسان کامل است، امام زمان (سلام الله علیه) است یعنی عصاره همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات یعنی قسم به انسان کامل
« ان الانسان لفی خسر»
حالا ببینید که تحت مراقبت هستید. نامه اعمال ما می رود پیش امام زمان (سلام الله علیه) هفته ای دو دفعه، به حسب روایت; من می ترسم ما که ادعای این را داریم که تبع این بزرگوار هستیم، شیعه این بزرگوار هستیم، اگر نامه اعمال را ببیند و می بیند تحت مراقبت خداست نعوذ بالله شرمنده بشود. شما اگر یک فرزندتان خلاف بکند شما شرمنده می شوید، اگر این نوکر شما خلاف بکند شما شرمنده اید. در جامعه آدم شرمنده می شود که پسرش این کار را کرده یا نوکرش این را کرد یا اتباعش این کار را کرده. من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان (سلام الله علیه) پیش خدا شرمنده بشود. نکند یک وقت خدای نخواسته یک کاری از ماها صادربشود که وقتی نوشته برود، نوشته هائی که ملائکة الله مراقب ما هستند، رقیب هستند، هر انسانی رقیب دارد و مراقبت می شود، ذره هائی که بر قلب های شما می گذرد رقیب دارد، چشم ما رقیب دارد، گوش ما رقیب دارد، زبان ما رقیب دارد، قلب ما رقیب دارد. کسانی که مراقبت می کنند اینها را، نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان (سلام الله علیه) یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلام الله علیه) باشد. مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید از خودتان. اگر بخواهید این پاسداری شما، در دفتری که پاسداران صدر اسلام در او ثبت است در آن دفاتر ثبت بشود، همانطور که آنهاپاسداری می کردند از خودشان، شما هم از خودتان پاسداری کنید تا ثبت بشود آنجا. در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مومنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه اینکه اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای اینکه با ظلم مقابله کنند، با جور مقابله کنند. تکلیف است، نهی از منکر است، به همه ما تکلیف است که باید مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم خصوصا دستگاه هائی که با اساس مخالفند. مبادا یک وقتی نامه عمل شما برود پیش امام زمان (سلام الله علیه) و آنجا گفته بشود به امام زمان که این پاسدارهای شما، و ایشان سرشکسته بشوند ، آقا مساله مهم است. قضیه، قضیه کشت و کشتار نیست، قیام و نهضت ما، نهضت یک رژیم طاغوتی نیست، قیام و نهضت ما یک نهضت انسانی است، یک نهضت اسلامی است، ما به کتاب و سنت می خواهیم عمل بکنیم، شما به کتاب و سنت باید عمل بکنید. از خداوند تعالی مسئلت می کنم که ظهور ولی عصر (سلام الله علیه) را نزدیک فرماید و چشم های ما را به جمال مقدسش روشن. ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاء الله تهیه بشود. وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان (سلام الله علیه) (در روایات هست که هر هفته می برند ، هفته ای دو دفعه) وقتی که می برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از این بدهد که ما تابعیم، ما آنطور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام بدهیم. من خیلی ناراحت گاهی می شوم از اینکه مثلا امام عصر (سلام الله علیه) را می گویند سلطان السلاطین، خلیفه الله است. شما بدانید که اگر امام زمان (سلام الله علیه) حالا بیاید، باز این قلم ها مخالفند با او. باید ما بگوئیم که عید شعبان، عید تولد حضرت مهدی (سلام الله علیه) بزرگترین عید است برای تمام بشر... وقتی که ایشان ظهور کنند انشاء الله (خداوند تعجیل کند در ظهور او) تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد، تمام کجی ها را راست می کند... ایشان مامورند برای اینکه تمام این کجی ها را مستقیم کنند و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعا صدق بکند یملأ الارض عدلاً بعد ما ملئت جورا از این جهت این عید، عید تمام بشر است، بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است این عید، عید تمام بشر است، تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد انشاء الله و ظلم و جور را از تمام روی زمین بر می دارند به همان معنای مطلقش. به ما این وعده را داده اند که در یک وقتی که امام زمان (سلام الله علیه) ظهور کند، این اختلافات از بین می رود و همه برادروار با هم هستند. قضیه غیبت حضرت صاحب، قضیه مهمی است که به ما مسائلی می فهماند من جمله اینکه برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود در تمام بشر نبوده کسی الامهدی موعود (سلام الله علیه) که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجر خواهد کرد، نه آن هم این عدالتی که مردم عادی می فهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر هر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی،
انحراف عقلی،برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش این ایجاد عدالت است درانسان،اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت دراو تحقق پیدا کرده است.اگر در عقائد یک انحرافاتی و کجی هایی باشد، برگرداندن آن عقاید کج به یک عقیده صحیح وصراط مستقیم،این ایجاد عدالت است درعقل انسان.در زمان ظهور مهدی موعود (سلام الله علیه) که خداوندذخیره کرده است او را از باب اینکه هیچ کس در اولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود بوده است که تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آن چیزی که انبیا موفق نشدند به آن با اینکه برای آن خدمت آمده بودند،خدای تبارک و تعالی ایشان را ذخیره کرده است که همان معنایی که همه انبیا آرزو داشتند، لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا بکنند و همه اولیا آرزو داشتند و موفق نشدند که اجرا بکنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود..... اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می رفتند، دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجراء عدالت را بکند، نمی توانسته و این یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی. من نمیتوانم اسم رهبر روی ایشان بگذارم،بزرگترازاین است،نمیتوانم بگویم که شخص اول است برای اینکه دومیدرکار نیست، ایشان رانمی توانیم ما با هیچ تعبیری تعبیرکنیم الا همینکه مهدی موعود است،آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر. چه مبارک است میلاد بزرگ شخصیتی که برپا کننده عدالتی است که بعثت انبیا (علیهم السلام) برای آن بود و چه مبارک است زاد روز ابرمردی که جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهیر می نماید و زمین را پس از آنکه ظلم و جور آن را فرا گرفته پر از عدل و داد می نماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض می نماید. و چه مسعود و مبارک است روزی که جهان از دغلبازی ها و فتنه انگیزی ها پاک شود و حکومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد و منافقان و حیله گران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بر بسیط زمین افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاکم شود و کاخ های ستم و کنگره های بیداد فرو ریزد و آنچه غایت بعثت انبیا (علیهم صلواه الله) و حامیان اولیا (علیهم السلام) بوده تحقق یابد و برکات حق تعالی بر زمین نازل شود و قلم های ننگین و زبان های نفاق افکن شکسته و بریده شود و سلطان حق تعالی بر عالم پرتو افکن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند و سازمان های دروغین حقوق بشر از دنیا بر چیده شوند و امید است که خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند و خورشید هدایت و امامت را طالع فرماید. دست عنایت خدای تبارک و تعالی به سر این ملت کشیده شده است و ایمان آنها را تقویت فرموده است که یکی از علائم ظهور بقیه الله اروحنا فداه است. و در حکومت عدل بقیه الله هم عدالت جاری می شود، لکن حب های نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است و همان حب های نفسانی است که بعضی روایات هست که حضرت مهدی (سلام الله علیه) را تکفیر می کنند. درزمان حضرت صاحب (سلام الله علیه) هم که ایشان با تمام قدرت می خواهند عدل را اجرا نمایند،با این ترتیب نمیشودکه هیچ کس حتی خلاف پنهانی هم نکند.و بالاخره همان ها هم که مخالف هستند حضرت صاحب را شهید میکنند. آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت وبر پا کننده عدل الهی درسراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفداء می باشند. مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید می خواند. چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد «ولیس من الله بمستنکر» که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرماید و پرچم توحید و عدالت الهی را در عالم بر فراز کاخ های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز در آورد. «وما ذلک علی الله بعزی». و من امیدوارم که انشاء الله برسد روزی که آن وعده مسلم خدا تحقق پیدا کند و مستضعفان مالک ارض بشوند. این مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آیا ما درک کنیم یا نکنیم، آن به دست خداست. ممکن است در یک برهه کمی وسایل فراهم بشود و چشم ما روشن بشود به جمال ایشان. این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است. همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود و / هر حکومتی / خیال کردند که هر حکومتی باشد این بر خلاف انتظار فرج است، اینها نمی فهمند چی دارند می گویند... ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم برای این که خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد، این گونه روایت قابل عمل نیست. یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می ذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایندانشاء الله درست میکنند دیگر ماتکلیفینداریم،تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند وکاری به کارآنچه دردنیامیگذرد یا درمملکت خودمان میگذرد نداشته باشیم اینها هم یک دسته ای،مردمی بودندکه صالح بودند.
یک دسته ای می گفتند که خوب باید عالم پرمعصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناه ها زیاد بشود که
فرج نزدیک بشود. یک دسته ای از این بالاتر بودند می گفتند باید دامن زد به گناه ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت (سلام الله علیه) تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرف هایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند. یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند... ما اگر دستمان میرسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم وجورها را از عالم برداریم،تکلیف شرعی ماست منتها ما نمیتوانیم: اینی که هست این است که حضرت عالم را پرمیکند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. و لهذا می بینید فساد در آن وقت بود و حالا هم هست و تا آخر هم خواهد بود بله، در زمان حضرت صاحب (سلام الله علیه) حکومت واحد می شود، قدرت حکومت... عدالت یک عدالت اجتماعی در همه عالم می آید اما نه این که انسان ها بشوند یک انسان دیگر، انسان ها همان ها هستند که یک دسته شان خوبند، یک دسته شان بد، منتها آنهایی که بد هستند دیگر نمی توانند که کارهای خلاف بکنند. یکی می خواهد که بیاید احیاء کند این افکار را و من امیدوارم که انشاء الله حضرت بقیه الله زودتر تشریف بیاورند و این طبیب واقعی بشر، با آن دم مسیحائی خود اصلاح کند اینها را. روز جمعه به ولیّ امر (عج) ، متعلّق است. فقها از طرف امام (علیه السلام) حجت بر مردم هستند. کسی که در زمان حضرت صاحب (عج) باشد و با نواب اربعه روابط داشته باشد و به حضرت نامه بنویسد و جواب دریافت کند به این موضوع توجه دارد که در فراگرفتن مسائل به چه اشخاص باید رجوع کرد. اسحاق بن یعقوب نامه ای برای حضرت ولی عصر (عج) می نویسد و از مشکلاتی که برایش رخ داده سؤال میکند،ومحمد بن عثمان عمری ـ نماینده آن حضرت ـ نامه را میرساند.جواب نامه به خط مبارک صادر میشود که... در حوادث وپیشامدها به راویان حدیث ما رجوع کنید، زیرا آنان حجت من برشمایند و من حجت خدایم... از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام
اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟! قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟ اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود، و ما با بی حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آنها را امضاء نکنیم رد نمی کنیم. آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (عج) موجود بود برای بعد از غیبت هم قرار داده است.
این متن را از وبلاگ سادات می باشد اما خطاب به شهید باید عرض شود که بعد از شهادتت چه ها شد که نگو و نپرس الان زمینه گناه هم که فراهم نباشه خود ادما زمینه رو اماده می کنن
داستان پسر دکتری که همانند یوسف علیه السلام در مقابل شهوت استقامت کرد و در آخر به شهادت رسید. ______________________________________________________ این نامه در اردیبهشت 66 در مجله ی زن روزچاپ شد . ( برگرفته از کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا(جلد 2 )- جبرائیل حاجی زاده - و از سخنرانی دانشمند محترم حاج شیخ حسین انصاریان موضوع نوار : مبارزه با شهوت - پسر دکتر ) ______________________________________________________ بنام خداوند بخشنده ی مهربان خدمت خواهران و برادران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پر بار زن روز ، سلام مرا از این فاصله دور پذیرا باشید ، آرزو می کنم که در تمام مراحل زندگیتان موفق و موید و سلامت باشید . دلیل اینکه امروز در این هوای بارانی این برادر کوچک شما تصمیم گرفت با شما درد دل کند مشکل بزرگیست که بر سر راهش قرار گرفته است ، جریان را برایتان بازگو میکنم . من پسری 17 ساله هستم ، و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم ، اما چه ثروتی که می خواهم سر به تنش نباشه ، پدر و مادر من هر دو پزشک هستند و صبح زود تا پاسی از شب در خارج از منزل سپری می کنند ، تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس که خسته و کوفته هستند زود می روند و می خوابند . اصلا در طول روز یک بار هم از خود سؤال نمی کنند که پسرمان کجاست ، حال چه کار میکنند و با چه کسی رفت و آمد می کنند (بماند ) اما خوشبختان و به حول وقوه الهی من پسری نیستم که از این موقعیتها سو استفاده کنم و خودم را به منجلاب فساد بکشانم . البته این مشکل اصلی نیست چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت کرده ام و این که آنان به من کاری ندارند که کجا می روم و چه می پوشم و با کی برمی گردم توجهی نمی کنند. بلکه مشکل اصلی من از حدود یکسال پیش شروع شد. پدر و مادرم به دلیل اینکه من تنها بچه خانواده هستم و ضمنأ وضع مادیشان خوب است دختر خاله ام را که در خانواده ای متوسط زندگی می کند به فرزندی که چه عرض کنم به سرپرستی قبول کردند . البته لازم به تذکر است که دختر خاله ام هم سن خود من است بعد از آن تاریخ به بعد مشکل من شروع شد و خانه آرام و ساکت ما که در آن در طول روز کسی جز من در آن زندگی نمی کرد تبدیل به زندگی پسری شد که سعی در دور کردن هوای نفس دارد با دختری که به مراتب از شیطان هم پست تر و گنه کار تر و حرفه ای تر است . تمام کارهای دختر خاله ام را در یک جمله خلاصه می کنم درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه کبیره . می دانم حتما منظورم را فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست . همان طور که گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند ، یعنی 6 صبح تا 11 شب من هم از 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور که گفتم دختر خاله ام یک لحظه مرا تنها نمی گذارد ، دایمأ در من فکر گناه می اندازد ، بارها در طول روز ، از من درخواست گناه میکند ، البته من پسری نیستم که تسلیم خواهش و هوسهای او شوم ، همیشه سعی می کنم که خودم را از او دور کنم ولی او مانند شیطان است که سد راه هر انسانی ظاهر شود تا او را در دورن قعر جهنم پرتاب می کند ، برای همین است که من از او احتزار می کنم ولی او دست از سر من بر نمی دارد ، تو را به خدا کمکم کنید. چطور جواب حرفهای چرب و نرم او را بدهم ؟ من بعضی وقتها فکر می کنم که او شیطانیست که از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله مرا دود و نابود کند . و سپس دوباره به آسمان برگردد . خواهران عزیز کمکم کنید . من چطور می توانم او را از سر راه بردارم . هر چه به او می گویم دست از سرم بردار ، گوشش بدهکار نیست ف هر چه به او می گویم شخصیت زن این نیست که تو داری انجام می دهی گوش نمی کند، می ترسم عاقبت ، کاری دست من بدهد ، دوست ندارم که تسلیم او شوم ، باور کنید بعضی وقتها من را تهدید هم می کند , البته فکر می کنم که همه این بدبختیها از ناحیه اوست ، روزی هزار بار از خدا درخواست می کنم که مرا حفظ کند ، دوست داشتم در خانواده ای عظیم النفس زندگی می کردم ، دوست داشتم زشت ترین آدم روی زمین بودم از نظر قیافه ، ولی گیر این دختر خاله شیطان صفت نمی افتادم که نمی گذارد من قبل از ازدواجم پاک بمانم ، تا حالا من تسلیم او نشدم ولی می ترسم بالاخره مرا وادار به تسلیم کند ، مگذارید این برادرتان پاکی خود را از دست بدهد ، بگویید به او چه بگویم ؟ چطور او را ارشاد کنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را این همه آزار ندهد و من فکر نمی کنم که میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد چون هیچ عکس العملی نشان نمی دهند چون رفتار آنها در بیرون از خانه دست کمی از رفتار دختر خاله ام ندارد .امیدوارم که هر چه زودتر مرا کمک کنید . خواهران گرامی جواب نامه ام را به این آدرس به صورت کتبی بدهید که قبلا تشکر و سپاس گذاری می کنم . این نامه اولش با خط خودش که کلیشه کردند و چاپ کردند. اما نامه دوم ، این نامه دوم شنیدنیه !!: بَه بَه بَه ، این نامه دومش را بعد از شهادتش چاپ کرده اند توی جبهه شهید شده است ، این نامه مال بعد از شهادتشه . جوانها نگید نمیشه ، برادران نگید که سر راهم نشست ، این حجّت خداست ، نامه دوم : بسم رب الشهداء و الصدیقین سلامی به گرمای آفتاب خوزستان ، و به لطافت نسیم بهاری . از این راه دور ، برای شما نامه می فرستم ، مدتهاست که منتظر نامه شما هستم ولی تا حالا که عازم دانشگاه اصلی هستم جوابی از شما دریافت نکردم ، البته مطمئن هستم که شما نامه ام را جواب خواهید داد ولی وقتی که شما جواب دهید من امیدوارم که در این دنیای فانی نباشم .( ببینید که مزدی که خدا به یوسف علیه السلام داد به این بچه هم داده ، البته خدا به یوسف علیه السلام مزدش را شهادت نداد چون کار ایشان خیلی سخت از یوسف بود . یوسف علیه السلام در خانواده نبوت بزرگ شد ، این توی یک خانواده بی دین و نفس ، خوشا آنانکه در این صحنه خاک ، چو خورشیدی درخشیدند و رفتند ، خوشا آنانکه بذر آدمیّت ، در این ویرانه پاشیدند و رفتند.) حدود یک هفته بعد از این که برای شما نامه نوشتم و خواهر خوانده ام مرا به تحریک به گناه کبیره می کند . شبی در خواب دیدم که مردی در خیابان با کت و شلواری سبز مرا دید ، به من گفت امین برو به دانشگاه اصلی ، وقتت را تلف نکن. من از اینکه خدا دست مرا گرفته و راهی به روی من گشوده خوشحال شدم ، حال عازم جبهه نور علیه تاریکی هستم ، البته این نامه را به کادر دبیرستان می دهم ، اگر خوشبختانه من شهید شدم و بعد از شهادت من نامه شما آمد این را برایتان پُست کنم تا از خبر شهادت من آگاه شوید ، البته من نمیدانم که کثرت نامه های رسیده به شما موضوع نامه من را در خاطر شما پاک کرده است . همانطور که در نامه قبلی نوشته بودم ، پدر و مادر من آدمهای درستی نیستند و رفتار و گفتار و کردارشان غربی است و خواهر خوانده ام که این موضوع را بعد از این که به منزل ما آمد دید فکر کرد که من هم زود تسلیم می شوم ولی او کور خوانده است . من مدتها با شیطان مبارزه کردم و خودم را از آلودگی حفظ کردم . ولی فکر می کنید من تا کی می توانستم در مقابل این شیطان دختر نما مقاومت کنم ؟ با توجه به خوابی که دیده بودم تصمیم گرفتم که خودم را به صف عاشقان خدا پیوند بزنم و از این دام شیطانی که جلوی پایم قرارداده است خلاصی پیدا کنم ، من می روم اما بگذار این دخترفاسد بماند ، من فقط خوشحالم که عازم هستم ، هیچ گناه کبیره ای ندارم برای گناهان ریز و درشت دیگرم از خداوند از خداوند طلب مغفرت می کنم . من می روم ولی بگذار پدر و مادرم که هر دو دکتر هستند و ادعای تمدن می کنند بمانند و به افکار غرب زده خود ادامه دهند اما امیدوارم که هر دو از خواب غفلت بیدار شوند ، من تا حالا به جبهه نرفتم و نمی دانم که حال و هوای آنجا چگونه است ولی امیدوارم که خداوند ما بندگان سرا پا تقصیر را هم مورد لطفش قرار دهد و از شربت غرور انگیز و مست کننده شهادت هم به ما بنوشاند ، این تنها آرزوی من است . پدر و مادرم ! هیچ وقت برای من پدر و مادرهای درستی نبودید ؛ همیشه بیرون از خانه بودید ، از صبح زود تا نیمه های شب ، در حال کار ، یا بیمارستانها یا در مجلس خصوصی یا در مجلسهای فساد انگیز که من از رفتن به آنها همیشه تنفر داشتم ، هیچ وقت من ( محبت ) واقعی پدر و مادر را حس نکردم ، بعد از این که دختر را پیش من آوردند که زندگی آرام و بدون دغدغه من را تبدیل به طوفان مبارزه با گناه کردند با این همه همانطور که گفتم من خوشحالم که به گناهی که خواهر خوانده ام من را به آن تشویق می کردند آلوده نشدم . ضمنا از طرف من خواهشی که است این است که به روانشناس مجله بگوئید ه در نوشته هایتان این موضوع را به پدر و مادرها تذکر دهند که پدر و مادران فقط این نیست که بچه درست کنید و بعد هم او را به امید خدا رها کنید ، بلکه به آنها بگوئید پدر و مادری با محبت و متوجه به فرزند باشند ، امیدوارم که من آخرین پسری باشم که از این اتفاقات برایش می افتد. البته من نمی دانم که این موضوع را روانشناس باید بگوید یا دیگری ؟ به هر صورت این پیام مرا به هر کس که مناسب می دانید برسانید، قلبم با شنیدن کلمه شهادت تندتر می زند و عطش پایان ناپذیری در رسیدن به این کمال شعله می زند ، همانطور که گفتم اگر خداوند مرا پذیرفت و شهید شدم ، این نامه را از طرف رئیس دبیرستان برایتان می فرستم و اگر خداوند مرا لایق این مقام عظیم و شایسته ندید برگشتم، من اگر نامه ای از شما دریافت کرده بودم حتما جوابش را می دهم امّا امیدوارم که برنگردم ، چون آن وقت همان آش و همان کاسه است. بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم برای من حتما دعا کنید . در پایان آرزو می کنم که همه انسانها مخصوصا پدر و ماد و خواهر خوانده ام از خواب غفلت بیدار شوند و رو به سوی اسلام بیاورند. عرض دیگری نیست . والسلام علی الصالحین برادرتان امین. این مبارزه با نفسه و این نتیجه اش . آنهایی که میگن نمیشه و وقتی آدم گرفتار شهوت میشه ، محکوم میشه .ببینید مسئله مبارزه با نفس و مزدی که پروردگار عالم عنایت می کند و حفظ نفس و این درس را به ثمر نشاندند چقدر قیمت داره ، چه خبره ! بعضی ها چه توفیق عجیبی دارند ، که همه دارند و قدر نمی دونند ، چه توفیق عجیبی دارند !! داستان اولی خیلی سوزنده و کشنده است ولی پایان عجیبی دارد . خیلی عجیبه ! خدا چه بندگانی داره ! آدم اینا رو می بینه برای خودش غصه دار می شه ، حسرت می خوره پس ما کی شروع می کنیم به حرکت کردن ؟ ما چرا موندیم؟؟ انشاالله که یه روزی بیایم بهشت زهرا خاک قبرت را ببوسیم. |
سخنان مقام معظم رهبرى پیرامون حضرت مهدی (عج)
* مهدى موعود (عج) مظهر رحمت و قدرت و مظهر عدل الهى است.
* توسل و توجه و ارتباط قلبى با آن حضرت موجب عروج و رشد روحى و معنوى انسان مى شود.
* ایمان و اعتقاد به امام زمان مانع از تسلیم شدن است.
* نیمه شعبان، عید بسیار بزرگى است که جهان چشم انتظار مولود مبارک و معظم آن و بشریت تشنه رهبرى و هدایت اوست.
وجود مقدس امام زمان وعده الهى و مصداق لطف خدا بر انسانیت و بشریت است.
او مستوره و نمونه اى از اولیا و اصفیا و انبیا و برجسته ترین بندگان خداست.
ملت ما باید روح انتظار را در خود زنده کنند.
روز ولادت مهدى موعود (عج) حقیقتاً روز عید همه انسانهاى پاک و آزاده عالم است.
امروزه وجود مقدس حضرت حجت (عج) در میان انسانهاى روى زمین منبع برکت علم، منبع درخشندگى، زیبایى و همه خیرات است.
ما به زمان ظهور امام زمان (عج) این محبوب حقیقى انسانها نزدیک شده ایم زیرا معرفت ها پیشرفت کرده است.
ان شاءالله همه این توفیق را پیدا کنیم که روزى در رکاب آن بزرگوار باشیم براى خدا تلاش و مجاهدت کنیم در مقابل چشم آن بزرگوار در راه خدا جانمان را از دست بدهیم و
به فیض شهادت برسیم.
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصرا و معین
با عرض سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان عزیز از کجا باید شرو ع کنم بنده چند بار در این سایت وبلاگ درست کردم اما متاسفانه به علت اینکه کاربری که می نوشتم را یادم می رفت دیگه نمی تونستم ادامه بدم و فقط یک بار آپ می کردم شکر خدا دیگه این کاربرو یادم نرفته فعلااز دوستان کمک خواسته بودم ولی متو جه بنده نمی شدن من وقتی که کاربرو می نوشتم اهمیت نمی دادم فقط هواسم به وبلاگ بود اسم وبلاگمو می نوشتم اما سایت از من کاربر می خواست که بنده فراموش کرده بودم خوب ماه محرم و صفر هم تموم شد به ایام نوروز عید باستانی ایرانیان نزدیک شدیم و زودتر از ان شهادت امام حسن العسکری در پیش داریم پدر بزرگوار امام زمان حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف ابن جوزی تولد امام حسن عسکری را در 231 و وفات آنحضرت را 260مینویسد و عمر امام را 29 سال در زمان خلافت المعتمدعلی الله شیخ مفید(2)تولد امام را در مدینه 24ربیع الاول سال 232وفات آنحضرت را در سن 28در همان ماه به هر حال عمر شریف شان در سن جوانی بود پدر امام حسن عسکری امام علی النقی (الهادی)(ع)و مادر ش سوسن بود که از زنان صالح روزگار و دارای فضائل نفسانی بود به همین مناسبت از تمامی دوستدارا اهل البیت دعوت به عمل می اید تا در این ختم صلوات که از امروز تا روز شهادت امام حسن العسکری ادامه دارد بزرگواران می توانند از یک صلوات تا هر چند تا که تونستند میتوانند بفرستند التماس دعا خدا نگهدار